مشاهیر گناباد
پیشینه تاریخی منطقه در علم نجوم 
همانطور که در مرور پیشینه تاریخی شهرستان گناباد گفته شد این شهرستان در دورة صفویه در علم نجوم شهرت خاصی داشته بگونه ای که بهترین منجمان ایران در این دوران از این خطه بر خاسته اند .
در حال حاضر مدرسه نجومیه به موزة مردم شناسی تبدیل شده اما می توان با سرمایه گذاری و آماده کردن امکانات لازم برای یک رصد گاه از جمله مکانی برای اقامت و تلسکوپ و ... این مدرسه را بعنوان یکی از رصد گاه های مجهز کشور معرفی کرده و با جذب دانش پژوهان این علم بدین شهر پیشینة تاریخی آن را دوباره زنده کنیم.
 
  منجمین گناباد :
 با نگاهي به تاريخ صفويه مشخص مي شود در دوران گذشته منجمين بزرگي از منطقه گناباد بر خاسته اند . در اين مورد در سياحتنامه شاردن آمده است : " همه اختر شماران ( منجمين ) ايراني ، دست کم بزرگان آنان ، از ايالات خراسان ،از بلده کوچک گناباد، از يک يک خانواده مشهوري که اختر شماران بزرگي از آن  برخاسته اند ، بوده اند . دانشمندان معروف فلکي ايران ، طي ششصد هفتصد سال اخير همگي از سرزمین خراسان بوده اند و شاهنشاه ايران جز اختر شناسانی   که در گناباد زائيده و پرورش يافته باشند کس ديگري را به خدمت نمي پذيرد . اظهار يقين مي کنند که در بلده مزبور يک مدرسه هيأت و نجوم وجود دارد چنانکه حتي استادان علوم فلکي نيز فرزندان خود را از تمام اکناف و اطراف ايران براي آموزش و پرورش به آنجا اعزام مي دارند و مدعي هستند که موجبات توسعه و ترقي علوم فلکي در خراسان ... همان صفاي زياد و خشکي بسيار هواي آن سامان است . ( شاردن ، ژان ، سياحتنامه شاردن ، ترجمه محمد عباسي ، امير کبير ، تهران ، 1338 ، جلد 5 ، ص 26 )
در اينجا به تعدادي از منجمين گناباد اشاره مي کنيم
 
ملامظفر گنابادي :
ملا مظفر بن محمد قاسم بن مظفر گنابادي از مشاهير منجمين ورياضيدانان عهد شاه عباس اول صفوي (1038-989 ه ق ) مي باشد که با شيخ بهايي متوفي سال (1031 ه ق) معاصر بوده است.
چون شاه عباس به عقايد منجمين و اخبار آنان اعتقاد کامل داشت از اين رو در بسياري کار هاي مهم با آنها مشورت مي کرد از جمله " در وقايع سال يکهزار و بيست و هفت و جنگ بين شاه عباس و و خليل پاشا سردار عثماني،مئلانا محمد شفيع منجم ( فرزن ملا مظفر ) و مولانا مظفر منجم جنابدي ( گنابادي ) را براي اختيار ساعت محاربه نزد سرداران فرستاد تا درجه ساعت را معين کنند و ملامظفر و محمد شفيع به شاه مژده دادند که احوال ستارگان حاکي از پيروزي سپاه قزلباش است و آنها ساعتي را براي آغاز جنگ تعيين نمودند ، در همان ساعت جنگ را شروع کردند و بر سپاه عثماني پيروز گرديدند . "( فلسفي ، نصر الله ، زندگاني شاه عباس اول جلد 5 ، دانشگاه تهران ، تهران ، 1352)
همين مطلن را مؤلف ديگري ، در ذکر وقايع سال سي و نهم جلوس شاه عباس مي نويسد .  ملا مظفر تأليفات مهمي در زمينه علم نجوم داشته است از جمله :
1) اختيارات النجوم
2) تنبيهات المنجمين در احکام نجومي که براي شاه تأليف و در دهم صفر هزار و بيست و جهار هجري به پايان رسانيد .
3) الحاتميه در بيان خط نصف النهار و معرف سمت قبله به همين جهت آن را قبلة آفاق نيز گويند و آن را به نام خواجه ناصرالدوله و الدين حاتم بيک که از اکابر ارکان دولت و وزير شاه عباس بوده تأليف نموده است .
4) شرح بيست باب ملا عبدالعلي بيرجندي در معرفت تقويم رقمي که در ايران چاپ و به بيست باب ملامظفر معروف است .
5) منتخب التنبيهات که کتاب خود را ملخص کرده است .
سال وفات ملامظفر به دست نيامده است . ولي در سال يکهزار و سي هجري قمري يعني در سال وفات شيخ بهائي حيات اشته زيرا در همان سال خبر مرگ شيخ بهاء الدين عاملي را داد و اعلام نمود که يکي از علماي بزرگ خواهد مرد و شکستي به مذهب وارد خواهد شد .
 
محمد تقي منجم :
از ديگر منجمين گناباد محمد تقي فرزند ملا مظفر است که از منجمين دربار شاه عباس اول بوده است ، در بسياري از موارد شاه عباس نظرات او و برادرش را مي پذيرفت از جمله : در ماه صفر سال يکهزار و سي و پنج هجري قمري که حافظ احمد شاه سردار ترک قلعه بغداد را محاصره کرد وکاربر مردم قلعه تنگ شد . عباس ميترسيد که بغداد به تصرف ترکان در آيد ، ميرزا محمد تقي و ميرزا محمد شفيغ پسران ملا مظفر جنابدي (گنابادي) ، طالع مسئله را استخراج کردند که ترکان در آن حمله کاري از پيش نمي برند ملا محمد طاير يزدي منجم ديگر نيز براي تأئيد آن عقيده از شاه اجازه گرفت و به بغداد رفت و اتفاقا سردار ترک نتوانست بغداد را بگيرد . " ( فلسفي ، نصر الله ، ريحانه الادب جاد 1 ، ص 116 )
اما با توجه به خصلت ستمکاري و حق ناشناسي پادشاهان به جاي تقدير و امتنان ، گاهي دانشمندان را مورد خشم و ايذاء خود قرار مي دادند ، از جمله شاردن در سياحتنامه خود در مورد محمد تقي منجم مي نويسد : " نمونه اي از ستمگري و سبعيت شاه صفي [1052-1038] پدر بزرگ شاه فعلي (شاه سليمان ) [1105-1077] اتفاق افتاد ، يک روز شاهنشاه در يک مجمع عمومي که حسب المعمول تمام بزرگان از جمله منجم باشي در آن گرد آمده بودند به اجراي عدالت در مورد پنج يا شش تن از اعيان و اشراف مشغول بود و به فرمان وي آنها را در حضور ملوکانه قطعه قطعه مي کردند ، در مدت انجام اين مجازات سخت ، شاه صفي به دقت تمام حاضرين مجلس را از نظر گذرانيد و مشغول مطالعه تاب و توان و ظرفيت اشخاص بود که مشاهده کرد ، منجم باشي (سر اختر شناس ) هنگام وارد شدن ضربات شمشير ، چشمان خود را اندکي مي بندد و مثل آن است که توانايي ديدن چنين وحشيگري را در خويش ندارد ، شاه دستور مي دهد که چشمان او را کور کنند ، شاه عباس [ثاني ] پس از جلوس به تخت سلطنا منجم مذبور را مورد عطوفت و عنايت خويش قرار دده يک مستمري پنجاه هزار فرانکي برايش تعيين کرد و به فرزند وي  يک دستگاه خدم و حشم و حکومت (استانداري) داد و در حال حاضر هشت يا ده تن از چابک سواران زبده ، ملتزم رکاب وي هستند .
 
ابوالفتح جنابذی :
یکی از دانشمندان ، شعرا و اطبا گناباد ابوالفتح جنابذی بود که از اطبا عهد شاه اسماعیل صفوی به شمار میرود طبع موزون داشت در سنه ثنین و تسمعائه(932 ه . ق) به مرض موت مبتلا گردید.
 ابومنصور ریابی
 ابومنصور از وزرای طغرل بن میکائیل بن سلجوقی موسس دولت سلجوقیان بوده است که از سال چهارصدوبیست و نه هجری تا سال چهار صد پنجاه و پنج سلطنت کرد . مولف کتاب بجیره ( نقاش استرآبادی ) در بیان حالات وزرا سلاجقه بن ارسلان که آخرین ملوک سلجوقی است می نویسد : در سنه تسع و ثمانین و خمسمانه و 589 به سلطنت نشست و وزارت را به خواجه منصور ریابی ارزانی داشت . او مردی بود کافی و خدا ترس یکی از عادت حمیده او آن بود که هر بامداد فرض بگذاری (نماز می خواند ) .
 محمد پروین :
محمد پروین که شهرت گنابادی را از عشقی که به زادگاه خود می ورزید بدان می افزود سال ولادتش 1282 خورشیدی در شهر کاخک بود . خاندان او از روحانیون صاحب امتیاز منطقه بودند . او مقدمات علوم را ازپدر و در مکتبخانه فرا گرفت و از آن پس برای کسب دانش به مدرسه حبیبیه فردوس (تون) و از آنجا به مدرسه ای در قاین رفت . در پانزده سالگی در حجره ای در مدسه فاضل خوان مشهد مشغول به تحصیل در سال 1322 به نمایندگی مردم سبزوار به مجلس شورای ملی رفت و پس از پایان دوران نمایندگی مجددا کار تدریس را درپیش گرفت وی در تنظیم لغت نامه با مرحوم دهخدا همکاری نمود و از بنیانهای اساسی سازمان لغت نامه شد . آخرین فعالیت آن مرحوم همکاری با بنیاد فرهنگ ایران در تدوین فرهنگ تاریخی زبان فارسی بوده است . سرانجام ایشان در سن 75 سالگی به سال 1357 خورشیدی به سرای باقی شتاف . استاد پروین گنابادی در زمینه ترجمه و تألیف ، آثار متعددی از خود به جای گذارده است که به تعدادی از آنها اشاره می گردد :
راهنمای مطالعه ف ترجمه مقدمه ابن خ0لدون ، گزیده مشترک یاقوت حموی تصحیح مطالعه تاریخ بلعمی برگزیده ترجمه تفسیر طبری ، بازیهای محلی گناباد و ....
 
 سیاح کلاتی :
 از محدثین ، وعاظ و شعرای مهم و مشهور گناباد مرحوم شیخ سیاح کلاتی فرزند رجبعلی متخلص به سیاح بود که در سال 1193 قمری در کلات از قرای براکوه که در شاهنامه نیز از آن یاد شده متولد گردید . جهت تحصیل ابتدا به مشهد سپس به تهران و از آنجا به غرب ایران و عراق عرب حرکت کرد در راه قزوین گرفتار راهزنان شد و و در یکی از شبهای محرم پس پس از گریه زیاد به خواب رفت و یکی از ائمه به خوابش آمد و سه خواسته او را برآورده کرد که خودش در این باب گرفته است :
همیشه شکر خداوند می کند سیاح مرا که فیض شب قدر در محرم داد مرحوم سیاح به هر جایی می رفت از منبر و وعظ او استقبال می شد و سفرههای زیادی به مشهد ، اصفهان ، تهران و عراق و دیگر بلاد نمود بطوریکه در تمام ایران معروف شد و کمتر واعظی در شهرت به پای او می رسید و اشعار خوبی در مدح و مرثیه اهل بیت نیز شسروده است .
سیاح در سال 1253 در حدود هفتاد سالگی در کلات فوت نمود و از او چندین فرزند اناث و ذکور که همگی اهل منبر و وعظ و علم بودند بجای مانده است . روحش شاد یادش گرامی .
 سید زین العابدین گنابادی :
 سید زین العابدین گنابادی ملقب به عزالدوله پسر سید نظام الدین محمد بود که ذدر کتاب مجمل فصیحی الدین احمد (777 تا 849) و کتاب لطایف الطوائف تألیف علی بن حسین کاشفی (متوفی 939 ه . ق) ذکری از او رفته است مولف کتاب مجمل فصیحی می نویسد : (( ولادتش در سال 766 اتفاق افتاد و در آنجا به نام مرتضی اعظم سید زین العابدین می نویسد )) سید زین العابدین گنابادی از وزرای مقرب امیر تیمور گورکانی نیز بوده است .
0
میرزا شفیع منجم باشی
دومين فرزند ملا مظفر شفيع بود که پس از کور شدن برادرش ، منجم باشي دربار گرديد و تا زمان شاه عباس ثاني [1077-1052] اين سمت را داشت ، شارلن در سياحتنامه خود چنين مي نويسد : " در زمان من ميرزا شفيع ، منجم باشي است که بسيار متين و موقر و دانشمند ميباشد و برادر بزرگش نيز که کور شد ، بسيار دانا بود و حقوق منجم باشي ميرزا شفيع صد هزار ليور در سال است که معادل صد هزار فرانک طلاي قديم است و فرزندش نيز با مقام منجم باشي داراي پنجاه هزار ليور مي باشد . ( مجتبوي ، سيد حسين ، جغرافياي تاريخي گناباد ، 1374)
 
 
 ابوبکر عبدالغفار :
 یکی از محدثین و فقهای گناباد ابوبکر عبدالغفار بن محمد بن حسین بن علی بن شیرویه است که شرح حال او نیز در معجم البلدان ذکر شده و می نویسد : شیخ محمد صالح ثقه نبیل عفیف بود و ابتدا تجارت می کرد . تا از پیری خانه نشین شد و برکتی یافت که پس از آن نیز حدود چهل سال تمام روایت حدیث می نمود و اهل علم از او حدیث ها شنیدند و کوچکترین سهوی از سهوهای سایر شیوخ را نداشت و تا پایان عمر گوش و چشم و عقلش پای برجا بود و تنها قوه بینایی او قدری ضعف پیدا کرد . از اساتید اصفهان و نیشابور استمناع حدیث می نمود و جماعتی از شیوخ از او حدیث شنیدند و پیش از او هم مردند . تولدش در سال 414 و وفاتش در ماه ذی الحجه سال 510 بود .

برخي از مشاهير و دانشوران گنابادی

 
1 – ابويعقوب اسحاق
2 – ابوبكر عبدالغفار
3 – عبدالعزيزبن الاخضر
4 – ابومنصور ريابي
5 – ابوالفتح جنابذي
6 – آنسي ( قطب الدين ميرحاج)
7 – بهجتي شهري
8 – بهلول گنابادي
9 – ملاعبدالصمد بيلندي
10 – پروين گنابادي
11 – حزيني گنابادي
12 – خواجه اختيار منشي
14 – سيدزين العابدين گنابادي
15 – سيدعمادالدين محمود
16 – سنائي گنابادي
17 – سياح كلاتي
18 – محمدابراهيم كرباسي كاخكي
19 – سيدمحمدباقر گنابادي
20 – سلطانعلي گنابادي
21 – ملامظفر گنابادي
22 – محمدتقي منجم
23 – ميرزا شفيع منجم باشي
24 – ميرزابيك مورخ
25 – مسعود النوكي